منتشر شده در شنبه, 26 بهمن 1392 16:20
بازدید: 3788
گفتگو در مجله گزارش موسیقی بخش دوم

 

آقای بابایی لطفا از انگیزه تان برای ابداع سازهای ریتمیک بفرمائید ؟

پیش از هر چیز سپاس میگویم خدایی را که تلاشهایم را پس از سالها رنج بی پاسخ نگذاشت و همواره بر امیدواریم افزود تا اینکه توانستم چندین ساز ریتمیک را از نیستی به هستی بیاورم و اینکه از انگیزه من پرسش فرمودید باید بگویم بزرگترین انگیزه من یاری به فرهنگ بزرگ ایران به ویژه در بخش ریتم درمانی به کودکانی است که نیازمند ریتم و موسیقی اند .

اگر به پیرامون خود نگاه کنیم تنها و تنها ریتم می بینیم ، ما در اقیانوسی به نام ریتم شناوریم و همیشه دچار شگفتی می شویم که دامنه ریتم تا این اندازه گسترده است ولی چگونه می شود که هیچ نوازنده ی دف و تنبک و ... در ساز ویژه خود پایان نامه ای از دانشگاه موسیقی نمیتواند بگیرد ! و کدام استاد است که پیش از آموزش ملودی به ریتم نپردازد ؟!.و تنها یه این شوند(دلیل) که دانشگاه ریتم نداریم هیچگاه نخواستم در دانشگاه موسیقی بخوانم.

 

شما بخش اعظمی از تحقیقاتتان بر کودکان ناتوان جسمی و ذهنی متمرکز شده لطفا  درباره آن توضیح دهید ؟

من همیشه به آنچه خداوند آفریده و به آنچه در آفرینش هستی دارد خوب نگاه میکنم و تلاش کرده ام که از صداهای طبیعی بهره مند شوم تا با روان و پیکر این  گونه کودکان در پیوند باشد و به آنان آرامش دهد . همیشه بر این باور بوده و هستم که کار با چنین کسانی بسیار سخت و دشوار است و نخستین آموزگار اینان پدران و مادران دلسوزند که با پشتکار و سر سختی در راه آموزش گام بر میدارند . به باور بسیاری از کسانی که در راه بهبود روانی پیکری این دسته از دانش آموزان گامهایی بزرگ برداشته اند بهترین گزینه کاربردی  ، موسیقی و ریتم درمانی است و پس از آن پرداختن به کارهای دستی و هنرهای دیگر ، پس برای رسیدن به چنین آرمانی بهره وری از دفترهایی ( کتاب) که درباره موسیقی درمانی و شناخت ابزارهای صدا دهنده نوشته شده و تدریس آن در مدارس روشن ترین و بهترین گزینه برای درمان است .

 


 

آموزش مبانی ریتم به این دسته از کودکان تا چه اندازه اهمیت دارد ؟

نخستین گام در این راه شناخت دانش آموز و بررسی رفتارهای وی است . و پس از آن ابزار نوساخته می شود که دانش آموز توان کارکردن با آن را داشته باشد. دیگر اینکه میان شناخت و ساخت و کار با هنرجو نباید گسست و ناپیوندی باشد و بایستی چندین سال تنها با یک تن کارکرد تابه پایانه پسندیده رسید یادمان باشد آفرینش و هستی همان ریتم در گونه های گوناگون است .

به باورمن اگر سد(صد)دانش آموز نا توان مغزی زیر بهره هوشی 75 در دبستانی باشد باید سد گونه ابزار ریتم درمانی داشته باشیم که برخی از آنها در بازار هست و برخی دیگر باید ساخته شود که در خور دانش آموز باشد .

چو کوشنده باشی تن آسان شوی

وگر آز ورزی هراسان شوی

 

اساسا آموزشم ریتم را به صورت انفرادی یا گروهی کدامیک را مناسب می دانید ؟

همیشه به هنرجویان خود میگویم که سکوت در موسیقی ارزش بسیاری دارد زیرا بسیاری از ساخته هاو نوشته هاو راز و نیازهای آدمی در سکوت ساخته و پرداخته می شود و دانش آموز نابینایی که صدای ساز خود را در سکوت می شنود به هیجان می آید که کار را بهتر دنبال کند و ناشنوایی که صدای دف را حس میکند به شور میآید و به خود باوری می رسد که میتواند نوازنده ی خوبی باشد و هنگامی که همه گروهایی که از این گونه هستند در کنار هم و با هم ریتم و ملودی را می آمیزند و صدای : آب ، چوب ، سنگ  و ... را میشنوند به هیجان شگفتی میرسند و به این گزینه گران سنگ می رسند که با ابزارهای گوناگون می توان دلپذیرترین صداها رادرآورد ( در این زمینه هنرجو از تک نوازی به گروه نوازی می رسد )

که داند که بلبل چه گوید همی

به زیر گل اندر چه جوید همی

برای پیشرفت ریتمیک در دو زينه (مرحله) کار انجام می شود ((تنهایی و گروهی )) در هر دو زينه به ویژه گروهی هیجانات دانش آموز هویدا می شود و برای زندگی بهتر در هازمان (جامعه) آماده می شود .

 


 

برای آموزش به هنر جویان نا توان چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید ؟

اگر هنرجو شناخته شود که بخشی از کار را می تواند انجام دهد دیگر نا توان نیست اگر بتواند پف کند بشکن بزند. دست بزند دو تکه سنگ راه به هم بزند و ... . می توان از وی در گروه بهره برد . تنها بایستی نیروی درونی آنان که بیشتر با مهر و دوستی آمیخته شده شناخته شود . دست اندرکاران گرامی بدانند تا هنگامی که در مدارس (استثنایی) کار کارگاهی به هستی نیاید ره به جایی نخواهیم برد . دانش آموز به یاری مربی و آموزگار خود با ابزار دست به کارشود و کارهای هنری را در شاخه های گوناگون بیافریند و وارد بازار نماید . امیدوارم روزی برسد که واژه ی (استثنایی) از سر در مدارس بر چیده شود و واژه مناسب دیگری جایگزین شود که در خور این دانش آموزان مهربان باشد . زیرا بارها از زبان آنان  میشنویم که ما استثنایی نیستیم و یا هنگامی که می خواند در جایی کار ریتمیک گروهی انجام دهند از آمدن به جایگاه سر باز میزنند  زیرا می ترسند باز از پشت بلند گو این واژه را بشنوند !  آیا واژه ی (کاربردی) بهتر نیست ؟

دلیر و خردمند و هوشیار باش

بپاس اندرون سخت بیدار باش

تا هنگامی که  سه نهاد آموزش و پرورش و خانواده و مدرسه با هم اندیشی پیوند نخورند ره به جایی نمی بریم.

 

نقش والدین در خصوص آموزش به کودکان ناتوان چیست؟ خویشکاری(وظیفه)پدران و مادران بسیار سنگین است.و آنان بپذیرند که آموزگار و هنر آموز هر اندازه دلسوز باشد مانند آنان دل سوز نیست.90% کاردرخانه روی میدهد.وتنها10%بر دوش هنر آموز است.آموزگار راه را می نماید.این پدران و مادران هستند که بایستی باور کنند که فرزند آنها می تواند پیشرفت کند ودر کار گروهی در کنار دیگران باشد.یکی از راههای ارزشمند آموزش ریتم و موسیقی به نزدیکان دانش آموز است که انان کار ریتم درمانی را در خانه پیگیری کنند.دیگر اینکه بتوانند واژگان چند  بخشی را درست بخوانند و وزن آن را دریابند.

میاسای از آموختن یک زمان

ز دانش میفکن دل اندر گمان

چه گویی که کام خرد توختم

 همه هرچه بایستم آموختم

یکی نغز بازی کند روزگار

 که بنشاندت پیش آموزگار.

ما میدانیم که الکساندر گراهام بل آموزگار ناشنوایان بود و همسرش نیز ناشنوا بود که تلفن را به هستی آورد.ولویی بریل که در هفت سالگی نابینا شد دبیره (خط) بریل را به هستی آورد و ادیسون ونیوتن دیر آموز بودند!...پس اگر به آفرینش(آب وباد وخاک وآتش)خوب بنگریم ابزار کار فرزند خود را به دست خواهیم آورد.

 


 

چرا در مقوله ی آموزش تان به ریتم توجه دارید؟

زیرا همیشه بر این باورم که آفرینش با ریتم برابر است.ریتم ریشه و تنه ی درخت است و شاخه ها ومیوه ها همان ملودیست.آنچه بدست خدا و انسان آفریده شده که گفتاریها و شنیداریها و دیداریها را در برمی گیرد همگی از ریتم سرچشمه می گیرند.گفتاری مانند چکامه(شعر)شنیداری مانند:آواز پرندگان و دیداری مانند دبیره(خط)و نگارگری.سخن در این پرسش است که چه چیزی ریتم نيست؟!یک نشانه هم نمیتوان یافت که درآن ریتم نباشد.از گردش زمین به گرد خورشید تا ریزش برگها و......در جهان آفریده ها آنچه هستی دارد دو تایی هستند و نا همگون(ضد)آمدن-رفتن/زمستان وتابستان و.......در نگارگری کسانی به پیروزی میرسند که با طراحی آشنایی چندین ساله دارند در کار موسیقی نیز آنان که ریتم را میشناسند بهتر با موسیقی راه می آیند.

در پایان با پروانه شما می خواهم به بخشی از سازها و ساخته هایم بپردازم.

1)آبخوان:این ساز بر گرفته از مشک است و سازی است پوستی وآبی و متحرک ساخت:سال 90 2)نوبل:از سه بخش کوزه وتنبک و آبریز.درست شده :سال ساخت:پایان90

3)دف دیافراگم دار :بر گرفته از دیافراگم دوربین ساخت:سال 90

4)تمبک دیافراگم دار:ساخت سال 90

5) کمام:از آمیختن کوزه ودمام ساخت سال91

6)سنجه2:سازی پوستي كه داراي دو گونه مضراب است ساخت سال85

7)سنجه1:سازی است بدون پوست وبافشاردست ازبالابه پايين كار ميكند. ودو گونه است .ساخت سال 85

8)گردان.

9)کوزه

10)زیپ

11)شیشه های پنی سیلین

12)مضراب

13)متر

14)مچ بندو ...

مرا و تورا بندگی پیشه باد

ابا پیشه مان نیز اندیشه باد.